بی منطق ترین عضو بـدنم چشمهایم اند.
می بینند که دیگر دوستم نداری،
اما هنوز تشنه دیدنت هستند!!!
بی منطق ترین عضو بـدنم چشمهایم اند.
می بینند که دیگر دوستم نداری،
اما هنوز تشنه دیدنت هستند!!!
هی واااااای من
بدون شرح
بزن قدششششششش
خب دیگه اگر نظر ندین اینو شب میفرستم پیشتونااا
حالـــــــا حرفـــــــهايمان بمـــــــاند برای بعد؛
.
دلخوری هـــــــامـــــــان،
.
دلـــــــتنگی هـــــــامـــــــان،
.
و تمـــــــام اشکـــــــهای مـن
فقط بگو
. .
.
.
.
.
.
.
با او چـــــــگونـــــــه ميگـــــــذرد؟
کــــــه با مـن نمی گذشت
اینــــ بـــــار ڪــــہ آمــــدے
دستــانتــ را روے قلبمـــ بـــگـذار
تـــــا بفهمــے اینــــ دلــــ …
بـــا دیــــد نــــ تــــــــو
نــمــے تــپـــد
مــے لـــــــرزد
مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـارد
بـوی ِ خـاک بـلـنـد مـی شـود . .
پـس چـرا ایـنـجـا
بـاران کـه مـی بـارد
عـطـر خـاطـ ـره هـا مـی پـیـچـد ؟ . . .
وقتی می گویم : دیگر به سراغم نیا !
فکر نکن که فراموشت کرده ام ….
یا دیگر دوستت ندارم !
نه ….
من فقط فهمیدم :
وقتی دلت با من نیست ؛
بودنت مشکلی را حل نمی کند ،
تنها دلتنگترم میکند … !
گاهی وقتا توی رابطه ها
نیازی نیست طرفت بهت بگه :
برو !
همین که روزها بگذره و یادی ازت نگیره
همین که نپرسه چجوری روزا رو به شب میرسونی
همین که کار و زندگی رو بهونه میکنه...
همین که دیگه لا به لای حرفاش دوستت دارم نباشه
و همین که حضور دیگران توی زندگیش
پر رنگ تر از بودن تو باشه
هزار بار سنگین تر از
کلمه ی برو واست معنا پیدا میکنه
پس برو
قبل از اینکه ویرون تر از اینی که هستی بشی...
تعداد صفحات : 2